گرم و سرد دیدن . [ گ َ م ُ س َ دی دَ ] (مص مرکب ) آزموده کار شدن . مجرب بودن . رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 9 و 245 شود. || شیرینی و تلخی روزگار را چشیدن :
اگر خود نزادی خردمند مرد
ندیدی ز گیتی چنین گرم و سرد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.