گربه شانه کردن . [ گ ُ ب َ / ب ِ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حیله به کار بردن . فریفتن . مکر کردن :
چگونه شود پارسا مرد جاهل
همی خیره گربه کنی تو به شانه .
چون دید خردمند روی کاری
خیره نکند گربه را به شانه .
تنگ فرازآمده ست حالت رفتنت
سود نداردت کرد گربه به شانه .