گامیدن . [ دَ ] (مص ) قدم زدن و رفتن . || سفر کردن . (آنندراج ) :
کدام است مردی پژوهنده راز
که پیماید این ژرف راه دراز
نراند بره آنچ بی ره شود
از ایرانیان یکسر آگه شود
یکی جادوئی بود نامش ستوه
گدازنده راه و نهفته پژوه
منم گفت آهسته و راه جوی
چه باید همی هر چه خواهی بگوی
شه چینش گفتا به ایران خرام
نگه کن بدانش به هر سو بگام .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.