ک . [ کاف ] (ع حرف ) یکی از حروف هجا است ، مذکر آید و مؤنث مانند سایر حروف و نیز کاف در زبان عرب حرف جار است که جهت تشبیه آید، نحو: زید کالاسد. و تعلیل نزدیک قومی و منه قوله تعالی : کما ارسلنا فیکم رسولاً (قرآن 151/2)؛ ای لاجل ارسالی و قوله : و اذکروه کما هدیکم (قرآن 198/2)؛ ای لاجل هدایته . و یکانّه لایفلح الکافرون (قرآن 82/28)؛ ای اعجب لعدم فلاحهم .
و استعلاء، نحو: کن کما انت علیه . و کخیر فی جواب من قال : کیف انت ؟
و جهت مبادرت بشرط که به «ما» متصل شود، نحو: سلم کما تدخل و صل کما یدخل الوقت . ذکره ابن الخباز فی النهایة.
و تأکید، و آن زائد باشد، نحو: لیس کمثله شی ٔ (قرآن 11/42).
و گاهی بموقع اسم آید و جر کند بمرادفت مثل ، و بر آن حرف جر هم داخل شود، و استعمال این کاف نزد سیبویه بی ضرورت درست نباشد، کقوله ع : یضحکن عن کالبرد المنهم .
|| (ضمیر) و ضمیر خطاب منصوب و مجرور نحو: ماودعک ربک و ما قلی (قرآن 3/93)، پس جهت مذکر فتحه دهند و جهت مؤنث کسره .
و کاف حرف خطاب یا اسم اشاره و آن را حظی از اعراب نیست کقولک : ذلک و تلک و اولئک . و یا ضمیر منفصل منصوب نحو: ایاک و ایاکما و با بعض اسماء افعال نحو:حیهلک و رویدک و النجأک و لارایت بمعنی اخبرنی نحو ارایتک هذا الذی کرمت علی . (منتهی الارب ). و رجوع به قطر المحیط و اقرب الموارد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.