کین آختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) کین کشیدن . کینه کشیدن . انتقام گرفتن :
دگر اسب شبدیز کز تاختن
نماندی به هنگام کین آختن .
همی برد بر هر سویی تاختن
بدان تاختن بود کین آختن .
یلانی که شان پیشه کین آختن
شبانروز خو کرده بر تاختن .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کین آختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) کین کشیدن . کینه کشیدن . انتقام گرفتن :
دگر اسب شبدیز کز تاختن
نماندی به هنگام کین آختن .