کیارش . [ ک َرَ ] (اِخ ) نام یکی از چهار پسر کیقباد است . (برهان ). نام یکی از چهار پسر کیقباد بوده ، و اصل در آن کی آرش است . (آنندراج ) (انجمن آرا). از: کی + آرش ، در اوستا، کوی ارشن (به معنی کی و شهریار دلیر). (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
نخستین چو کاوس باآفرین
کی آرش دوم بد، سوم کی پشین .
چهارم کی ارمین کجا بود نام
سپردند گیتی به آرام و کام .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.