کوزی . (اِ) بمعنی آبگیر و تالاب و استخر باشد و به عربی شمر خوانند. (برهان ) (آنندراج ).آبگیر و تالاب و استخر. (ناظم الاطباء). || (حامص ) خمیدگی پشت . (ناظم الاطباء). انحناء. کوزی پشت . حَدَب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): فرصة؛ باد که کوزی آرد در پشت . دَخشَن ؛ کوزی پشت . تجنیب ؛ کوزی ساقهای اسب . (منتهی الارب ). رجوع به کوژی و کوز شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.