کورمال رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) کورمال کورمال رفتن . رفتن با سودن دست به زمین یا دیوار، چنانکه کوران . با سودن دست به زمین برای دریافتن بلندی و پستی زمین و احتراز از سقوط راه رفتن . بی دیدن بوسیله ٔ مالیدن دست راه رفتن . بی دیدن بوسیله ٔ مالیدن دست راه جستن . دست به دیوار یا زمین سوده رفتن ، چنانکه در تاریکی شدید به راهی مجهول . دست به زمین یا به دیواره سوده رفتن ، چنانکه کوری یا رونده ای در تاریکی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کورمال ، کورمال کورمال و کورمالی کردن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.