کهوه . [ ک ُ ] (ع مص ) پیر و کلانسال گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): کهت الناقة کهوهاً؛ شتر ماده پیر و کلان سال گردید. (از اقرب الموارد). || په کردن مست بر روی کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).هه کردن مست ، و ذلک اذا استنکهت السکران فنکه فی وجهک ، و به این معنی از باب فتح آید. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.