کنب . [ کُمْب ْ ] (اِ) نوعی از خیار که آن را شنبر خیار خوانند. (برهان ) (ناظم الاطباء). نوعی از خیار. (انجمن آرا) (آنندراج ). اسم فارسی نوعی از قثاء است . (فهرست مخزن الادویه ) :
کدک و کشک نهاده است و تغار لور و دوغ
قدحی کرده پر از کنگر و کنب خوش خوار.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.