کلوک . [ ک ُ ] (ص ) بمعنی بی ادب و بی حیا و شطاح باشد. (برهان ). بی ادب و بی حیا و جسور و بی عقل و دیوانه را گویند به حذف کاف آخر نیز شنیده شده است . (آنندراج ).بی ادب و بی حیا و گستاخ و شطاح . (ناظم الاطباء). بی ادب . بی حیا. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ) بمعنی مُلک هم بنظر آمده است و آن دانه ای باشد بزرگتر از ماش . (برهان ) (از آنندراج ). یک نوع غله ٔ بزرگتر از ماش . (ناظم الاطباء). ملک . (فرهنگ اسدی نخجوانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.