کلع. [ ک ِ ] (ع ص ) مرد درشت اندام زشت پیکر ناکس . ج ، کِلَعَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). درشت اندام لئیم . (از اقرب الموارد). || مرد نیکوسیاست : وگویند، هو کلع مال ؛ یعنی او برپا دارنده و نیکوتیمار کننده ٔ شتران است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). هوکلع مال ، او سائس شتران است . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.