کلت . [ ک َ ] (ع مص ) فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد.) (از ناظم الاطباء). فراهم آوردن . (آنندراج ). || ریختن چیزی را در ظروف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).ریختن در اناء. (آنندراج ). ریختن چیزی را درخنور. (از ناظم الاطباء). || تاختن اسب را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || انداختن چیزی را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). انداختن چیزی را و عبارت صاغانی چنین است : «کلت به ، رمی به ». (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.