کلاپشت . [ ک ُ پ ُ ] (اِ مرکب ) جامه ای باشد سیاه و سبز که آن را از پشم گوسفند بافند و بیشتر مردم گیلان و مازندران پوشند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ). جامه ای که از پشم گوسفند بافند و آن دو رنگ است غالباً سبز و سیاه خواهد بود و بیشتر مردم تبرستان پوشند و آن بمنزله ٔ کلیچه است تازیر کمر را بگیرد و بمنزله ٔ قبای آنهاست و آن را پشتک نیز گویند و ارخالق که در زیر آن پوشند، جرپشتک گویند یعنی پوشش زیرین . (انجمن آرا) (آنندراج ). و بخاطر می رسد که بفتح کاف باشد زیرا که مرکب است از «کلا»و «پشت » یعنی که به پشت غوک میماند در سفیدی و سیاهی و سبزی . (رشیدی ). جامه ٔکمری پشمی که تبریان پوشند. (یادادشت مرحوم دهخدا).کلاپشت ، کلاپشته . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
هر آنکس که مازندران داشتی
کلاپشت و کیش و کمان داشتی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.