کفأت . [ ک َ ءَ ] (ع اِمص ) کفاءة. همتایی . مانندی . (یادداشت مؤلف ). تساوی . (ناظم الاطباء) : چه در معالی کفأت نزدیک اهل مروت معتبر است . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 72). از انوار کفایت اقتباس کردی و از کفأت حضرت او رادر عقد گرفتی . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 363).
- کفأت داشتن ؛ هم مرتبه بودن . هم درجه بودن . (فرهنگ فارسی معین ) : و نگذارد که نااهل بدگوهر خویشتن را در وزان احرار آرد و با کسانی که کفأت ایشان ندارد خود را هم تگ و هم عنان سازد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 345). || برابری و یکسانی زن و شوی : کریمه ای که به جلالت اصالت و کفایت کفأت آراسته بود از بهر او بخواست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ سنگی ص 397). و رجوع به کفاءة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.