کفاءة. [ ک َ / ک ُ ءَ ] (ع اِ) بار خرمابن در سال آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بار خرمابن در یک سال . (از ناظم الاطباء). بار آن سال درخت خرما. (شرح قاموس ). || منافع کشت زمین در سال آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). منافع زمین کشت در یک سال . (از ناظم الاطباء). کشت سالانه ٔ زمین . (از شرح قاموس ). || منافع نتاج شتران در همان سال یا نتاج سپس گذشتن یک سال یا زیاده از آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نتاج شتران دریک سال . (از ناظم الاطباء). در شتر زائیدن یا زائیده ٔ آن سال است بعد از گردیدن آن سال یا بیشتر. (شرح قاموس ). یقال : منحه کفاءة غنمه ؛ یعنی داد او را شیر وبچه و پشم یک سال گوسفندان خود را تا از آنها منتفعشود و پس از گذشتن یکسال و بردن این منافع گوسفندان را بازگرداند. (منتهی الارب ) (از شرح قاموس ) (ناظم الاطباء). و رجوع به منتهی الارب و اقرب الموارد شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.