کش . [ ک ِ ] (اِ صوت ) امر به دور کردن و راندن مرغ . (برهان ). کلمه ای است که بهنگام راندن و دور کردن مرغ و خروس گویند. کیش . کیش کیش . کشت . کلمه ای است برای راندن و دور کردن مرغ اهلی و جزآن . (ناظم الاطباء). || (اِ) (اصطلاح شطرنج ) امر برخیزانیدن شاه شطرنج است وقتی که در خانه ٔ حریف نشسته باشد. (برهان ) . از اصطلاحات شطرنج که در خانه ٔ مهره ٔ حریف نشسته باشد. (آنندراج ). کلمه ای است که بدان حریف را متوجه کنندکه شاه وی در معرض خطر است و باید درصدد نجات او برآید. || کلمه ای است که در هنگام آمدن پادشاه برای آگاهی مردمان استعمال کنند. کش کش . (از ناظم الاطباء). دور شو کور شو. برد. از ره برد بردابرد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.