کشورگیری . [ ک ِش ْ وَ ] (حامص مرکب ) مملکت گیری . کشورستانی . مملکت ستانی . ملک گیری :
گر تو لشکرشکنی داری و کشورگیری
پادشاه از چه دهدگنج به لشکر از خیر.
کار لشکرشکنی دارد و کشورگیری
در چنین کار پسندیده چرا این تأخیر.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کشورگیری . [ ک ِش ْ وَ ] (حامص مرکب ) مملکت گیری . کشورستانی . مملکت ستانی . ملک گیری :
گر تو لشکرشکنی داری و کشورگیری
پادشاه از چه دهدگنج به لشکر از خیر.