کسع. [ ک َ س َ ] (ع اِ) سپیدی گردا گرد ثُنّه ٔ اسب یعنی مویهای آونگان بر بالای پیوندگاه سم دست یا پای . (ناظم الاطباء). سپیدی اطراف ثنه در دست و پای اسب . (از اقرب الموارد). سپیدی گرداگرد ثنه ٔ اسب و آن مویهای آونگان است بر پیوند سردست و پای اسب و خر و مانند آن بالای سم . (منتهی الارب ). || سپیدی زیر دم کبوتر. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.