کزف . [ ک َ زَ / ک َ زِ / ک ُ ] (اِ) قیر باشد و آن دارویی است سیاه و بدبوی که بیشتر بر شتران گرگین مالند. (برهان ). قیر باشد که بر کشتیها مالند. (آنندراج ) (انجمن آرا). اسم فارسی قیر است . (فهرست مخزن الادویه ). قیر. (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). || نقره و سیم سوخته را نیز گویند. (برهان ). بعضی گفته اند سیم سیاه وسوخته است و این اصح است . (آنندراج ) (انجمن آرا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.