کرکدن . [ ک َ ک َدْ دَ / ک َ ک َ دَن ن ] (معرب ، اِ) صورتی از کرگدن . حیوانی است به هند در جثه چون پیل و خلقتش چون خلقت گاو و بزرگتر از آن و بر سرش شاخی است . (از اقرب الموارد). جانوری است هندی به شکل نزدیک گاومیش به فارسی کرگدن و به هندی کنیدا گویند. بر پوست او هیچ چیز کارگر نمی شود و سپر آن بسیار نیکو و جید باشد و بر پشت بینی خودیک شاخ بزرگ دارد. دشمن پیل است و بسیار قوی ، پیل را به شاخ خود برمی دارد و می کشد و در بیشه ٔ آن ، پیل نتواند که بماند. (منتهی الارب ). رجوع به کرگدن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.