کروخان . [ ک ُ ] (اِخ ) نام برادر پیران ویسه است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اما ولف در فهرست شاهنامه نوشته نام پهلوان تورانی که پسر ویسه بود. (فهرست ولف ) :
یکی نامور ترک را کرد یاد
سپهبد کروخان ویسه نژاد.
رجوع به کروت شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کروخان . [ ک ُ ] (اِخ ) نام برادر پیران ویسه است . (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اما ولف در فهرست شاهنامه نوشته نام پهلوان تورانی که پسر ویسه بود. (فهرست ولف ) :
یکی نامور ترک را کرد یاد
سپهبد کروخان ویسه نژاد.