کرسی نشاندن . [ ک ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نصب کردن کرسی .
- به کرسی نشاندن ِ گفته ؛ قبولاندن آن . مدلل ساختن آن :
نوای راستی سرمایه ٔ صاحب کلامی کن
به کرسی گفته های خویش را بنشان و شاهی کن .
رجوع به ترکیب های ذیل کرسی شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرسی نشاندن . [ ک ُ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) نصب کردن کرسی .
- به کرسی نشاندن ِ گفته ؛ قبولاندن آن . مدلل ساختن آن :
نوای راستی سرمایه ٔ صاحب کلامی کن
به کرسی گفته های خویش را بنشان و شاهی کن .