کربشة. [ ک َ ب َ ش َ ] (ع مص ) گرفتن چیزی را و بستن آن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). یقال : کعبشه و کربشه . (اقرب الموارد). || فراهم آوردن ستور پاها را جهت برجستن و مانند آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || رفتن چون رفتن بندی . (از اقرب الموارد). رجوع به کربسة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.