کربج . [ ک ُ ب َ ] (معرب ، اِ) حانوت . کُربَق . (از معجم البلدان ). دکان یا رخت دکان تره فروش . (از منتهی الارب ). دکان و گفته اند متاع دکان و گویند معرب کُربه فارسی است . (از اقرب الموارد). معرب کُربَک و کُربَق فارسی است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کربه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.