کدوبا. [ ک َ ] (اِ مرکب ) آش کدو را گویند چه با بمعنی آش است . (برهان ) (از آنندراج ). آش کدو. (ناظم الاطباء) :
مستم ز جام روغن و مخمور از پیاز
تا بر کنار بزم کدوبا نشسته ام .
گر بدانی که چه نرم است کدوبا بوجود
نخوری هیچ دگر تا بود آن در بازار.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدوبا. [ ک َ ] (اِ مرکب ) آش کدو را گویند چه با بمعنی آش است . (برهان ) (از آنندراج ). آش کدو. (ناظم الاطباء) :
مستم ز جام روغن و مخمور از پیاز
تا بر کنار بزم کدوبا نشسته ام .