کدس . [ک َ ] (ع مص ) عطسه دادن . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). عطسه کردن بهیمه و گاه در مردمان هم استعمال شود. (ناظم الاطباء). کَدَسان . کِداس . (منتهی الارب ). کُداس . (اقرب الموارد). || به شتاب رفتن گران بار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کوفتن و فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب ). کوفتن دروده را و خرمن کردن آن را و فراهم آوردن . (ناظم الاطباء). || طرد کردن مرد و غیر آن را. || سوار شدن بعضی از خیل بر بعضی . (از اقرب الموارد). || برزمین افکندن کسی را: کدس به . (از منتهی الارب ). افکندن و چسباندن کسی را بر زمین . (از اقرب الموارد). || به حرکت درآوردن سائق و راکب شتر را. (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.