کخج . [ ک ُ ] (اِ) گیاهی باشد که از آن جاروب سازند و آتش هم بدان روشن کنند و به این معنی با جیم فارسی هم آمده است . (برهان ). گیاهی که بدان زمین و فرش خانه را روبند و آتش نیز به آن افروزند. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). کخچ . (از برهان ) (ناظم الاطباء). علف جارو. خلنگ . (فرهنگ فارسی معین ) :
دست و پا و روی خوبان پر کلخج
ریش پیران زرد از بس دود کخج .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.