کاشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ) کاژ. (جهانگیری ). بمعنی کازه است و آن خانه ای باشد علفی که بر کنار کشت و زراعت سازند. (برهان ). رجوع به کازه شود. کومه . رجوع به کومه شود. جمس . رجوع به جمس شود. || یخ تنک و نازک را گویند و آن آبی است که در زمستان می بندد و منجمد میشود. (برهان ). یخ تنک را گویند زیرا که به شیشه ٔ شفاف شباهت دارد، کاش بمعنی شیشه است . (انجمن آرا) (آنندراج ) :
گرفت آب کاشه ز سرمای سخت
چو زرین ورق گشت برگ درخت .
رودکی (جهانگیری ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.