کاست گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن . از تن خرد شدن :
پس نه مقری تو که ملک خدای
هیچ نگیرد نه فزونی نه کاست .
شکر است آب نعمت و نعمت نهال اوست
بی آب خوش نهال نگیرد مگرکه کاست .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاست گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ضعیف شدن . از تن خرد شدن :
پس نه مقری تو که ملک خدای
هیچ نگیرد نه فزونی نه کاست .