کاررفته . [ کارْ، رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ازکاررفته ، چون دست کاررفته . (آنندراج ) :
بر دست کاررفته نباشد گرفت و گیر
چون بهله دست در کمر یار میکنم .
روزی که بهله را به کمر آشناکنی
از دست کاررفته ٔ ما بی خبر مباش .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاررفته . [ کارْ، رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ازکاررفته ، چون دست کاررفته . (آنندراج ) :
بر دست کاررفته نباشد گرفت و گیر
چون بهله دست در کمر یار میکنم .