کاتم . [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از کتم . درزدوز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پنهان کننده . (مهذب الاسماء). پوشنده . رجوع به پوشنده شود. آدم محرم . سرپوش . || نهفته . سرٌ کاتم ٌ؛ راز نهان داشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || قوس ٌ کاتم ٌ؛ بمعنی قوس کتیم است . (منتهی الارب ). کمان از چوب ناشکافته یا کمان سوفارناکرده .(آنندراج ). کاتمة، مثله . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.