چکیده خون . [ چ َ / چ ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خون چکیده . کنایه از شراب لعلی انگوری باشد. (برهان ). کنایه از می انگوری باشد. (انجمن آرا). کنایه از می سرخ . (آنندراج ). شراب لعلی . (ناظم الاطباء). کنایه از شراب سرخ رنگ که از انگور سازند :
درده از آن چکیده خون ز آبله ٔ تن رزان
کآبله ٔ رخ فلک برد عروس خاوری .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.