چپسیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) بر وزن و معنی چسبیدن است ، اعم از آنکه چیزی را به چیزی بچسبانند، یا کسی خود را به کسی وابندد. (برهان ). مقلوب چسپیدن است . (آنندراج ). و آنرا چفسیدن نیز گفته اند، چه «با» و «فا» بیکدیگر بدل شود. (آنندراج ). چسپیدن و چفسیدن و ملصق شدن . (ناظم الاطباء). سخت بهم پیوستن ، چنانکه قسمتی از چیزی در قسمتی از چیز دیگر درشود. بهم چسپیدن . || به کسی خود را وابستن . (ناظم الاطباء). || میل کردن . تمایل . رجوع به چسبیدن و چفسیدن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.