چهارصد. [ چ َ / چ ِ ص َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: چهار + صد) عددی که از چهار برابر کردن عدد صد پیدا شود و نماینده ٔ آن در ارقام «400» و در حساب جمل «ت » است . (از یادداشت مؤلف ). اربعمائة : بفرمود تا آن چهارصد مرد رابند گران برنهادند و در آن چهارصفه محبوس کردند. (اسکندرنامه نسخه ٔ سعید نفیسی ): سَریّه ؛ چهارصد مرد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.