چله گرفتن . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چله داشتن و چله نشستن .به آداب و شرایط چله نشینان و مرتاضان عمل کردن . || در تداول عامه ، کنایه از نذر و نیاز کردن ،به امید رواشدن حاجتی نذوراتی دادن یا دعا و نماز خواندن و روزه گرفتن . || مراسم چهلم مرگ کسی را به پاداشتن و چله داری کردن . در روز چهلم مرگ عزیزی عزاداری کردن و مراسم خاص چله را به جای آوردن . بر سر خاک کسی چهل روز پس از مرگش جمع شدن و آمرزش روح مرده را طلب کردن و فقرا و مساکین را پول یا طعام دادن . و رجوع به چله و چله داری و چله داشتن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.