چشمک . [ چ َ / چ ِ م َ ] (اِ مصغر) تصغیر چشم و چشم کوچک . (برهان ). مصغر چشم است . (انجمن آرا) (آنندراج ). مصغر چشم یعنی چشم کوچک . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). چشم کوچک . چشم خُرد. چشم ریز. || چشم هم بنظر آمده است که بعربی عین خوانند. (برهان ). چشم و عین . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.