چدر. [ چ َ دَ ] (اِ) بمعنی چاره و علاج باشد. چاره . (برهان ) (آنندراج ). علاج و تدبیر و چاره . (ناظم الاطباء). گزیر. بُدّ :
بدان نهیب که در خیلشان فتاد نهاب
بجز ایاب نجستند هیچ چار و چدر.
رجوع به چاره شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چدر. [ چ َ دَ ] (اِ) بمعنی چاره و علاج باشد. چاره . (برهان ) (آنندراج ). علاج و تدبیر و چاره . (ناظم الاطباء). گزیر. بُدّ :
بدان نهیب که در خیلشان فتاد نهاب
بجز ایاب نجستند هیچ چار و چدر.