چارماه . (اِ مرکب ) چهارماه . || کنایه از چهارنعل دست و پای اسب . (آنندراج ) :
پرماه و پرستاره شود هر زمان زمین
زآن چار شش ستاره که در چارماه اوست .
- چارماه و چار شش ستاره ؛ کنایه از چهار نعل دست و پای اسب که هر نعلی شش میخ دارد. (آنندراج ).
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چارماه . (اِ مرکب ) چهارماه . || کنایه از چهارنعل دست و پای اسب . (آنندراج ) :
پرماه و پرستاره شود هر زمان زمین
زآن چار شش ستاره که در چارماه اوست .