پی گردیدن . [ پ َ / پ ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بدنبال چیزی گشتن . تعقیب کردن . پی گشتن . || قلم شدن . قطع شدن دست و پای مرکب بضرب تیغ و جز آن :
چون خرد در ره تو پی گردد
گرد این کار وهم کی گردد.
پی گردد آن همه سر، همچون سر قلم
خون گردد آن همه دل ، همچون دل انار.