پیشار. (اِ مرکب ) بمعنی پیشاب آدمی است عموماً و قاروره ٔ بیمار خصوصاً که پیش طبیب آرند. (آنندراج ). ادرار. بول . قاروره . پیشیار. تفسره :
پزشک آمد و دید پیشار شاه
سوی تندرستی نبد کار شاه .
رجوع به پیشیار شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیشار. (اِ مرکب ) بمعنی پیشاب آدمی است عموماً و قاروره ٔ بیمار خصوصاً که پیش طبیب آرند. (آنندراج ). ادرار. بول . قاروره . پیشیار. تفسره :
پزشک آمد و دید پیشار شاه
سوی تندرستی نبد کار شاه .