پیر بی خواب . [ رِ خوا / خا ] (اِخ ) گویا مرشدی یعنی پیشوای طریقتی و شیخی از شیوخ صوفیه بوده است که هیچ نمی خفته است . پیری افسانه ای که هیچ نمی خفته است . || (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول فارسی بکسی که دیر یا کم خسبد خاصه اطفال گویند پیر بیخوابست ؛ مثل پیر بی خواب ، تشبیهی است مبتذل ، آنکه کم خسبد. آنکه بسیار بیدار ماند. آنکه کم بخواب رود. که دیر می خسبد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.