پیروزجنگ . [ ج َ ] (ص مرکب ) در نبردها فیروز. فاتح در حرب . مظفر در رزم . که از جنگ پیروز برآید :
عنانتاب شد شاه پیروزجنگ
میان بسته بر کین بدخواه تنگ .
همانا کزان بود پیروزجنگ
که پیروزه را فرق کردی ز سنگ .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیروزجنگ . [ ج َ ] (ص مرکب ) در نبردها فیروز. فاتح در حرب . مظفر در رزم . که از جنگ پیروز برآید :
عنانتاب شد شاه پیروزجنگ
میان بسته بر کین بدخواه تنگ .