پسر رامی . [ پ ِ س َ رِ ] (اِخ ) قَصّار اُمّی . شاید یکی از این دو تصحیف دیگری است و آن نام شاعری است باستانی و از او ابیات ذیل در فرهنگ اسدی شاهد آمده است از جمله : در لفظ قُبا که نام شهری است :
پست نشسته تو در قبا و من اینجا
کرده ز غم چون رکوک بوق چو آهن (؟).
و در لفظ رکوک (کرباس ) گوید:
بار ببسته ست در رکوک من اینجا
کرده رخم چون رکوک و بوق (؟) چو آهن .
در لغت کفا (بمعنی سختی و رنج ) بیت ذیل بنام قصار امی بشاهد آمده است :
میر ابواحمد محمد خسرو ایران زمین
آنکه شاد است او و دور است از همه رنج و کفا .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.