پرتکال . [ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) کشور پرتقال . کشور پرتگال .پرتگیس . رجوع به پرتقال (کشور...) شود. || شراب معروف کشور پرتقال که نوعی می پخته و به پرتو معروف است :
می شیرازیم از دردسر کشت
علاجش باده های پرتکال است .
و رجوع به غیاث اللغات شود.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتکال . [ پ ُ ت ُ ] (اِخ ) کشور پرتقال . کشور پرتگال .پرتگیس . رجوع به پرتقال (کشور...) شود. || شراب معروف کشور پرتقال که نوعی می پخته و به پرتو معروف است :
می شیرازیم از دردسر کشت
علاجش باده های پرتکال است .