پرانیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) مطایرَه . (زوزنی ) تطییر. اِطارَه . (تاج المصادر بیهقی ). پراندن . پرواز دادن . اِستطارَه . تذریة. || کنایه از تعریف کردن . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) :
کهن ژنده ٔ خویش را می پرانم .
|| انداختن . پرتاب کردن .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرانیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) مطایرَه . (زوزنی ) تطییر. اِطارَه . (تاج المصادر بیهقی ). پراندن . پرواز دادن . اِستطارَه . تذریة. || کنایه از تعریف کردن . (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) :
کهن ژنده ٔ خویش را می پرانم .