پادشاه خاتون . [ دْ / دِ ] (اِخ ) یاپادشاه سلطان . دختر بزرگ شاه شجاع ابن امیر مبارزالدین محمد مظفر که بحباله ٔ نکاح برادرزاده ٔ وی شاه یحیی بود و هنگامی که شاه یحیی در یزد علم طغیان بر شاه شجاع برافراشت چون شاه شجاع برای رفع غائله ٔ وی به یزد تاخت و او را حصار داد وی پادشاه خاتون و خواهر خویش را بپایمردی نزد عم فرستاد و او از گناه برادرزاده درگذشت . رجوع به ص 96 و 98 حبیب السیر ج 2 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.