پائین پرستی . [ پ َ رَ] (حامص مرکب ) اطاعت . بندگی . خدمتکاری :
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم .
روا باشد که با این سحر و نیرنگ
به بی سنگی زنم قاروره بر سنگ
کنم آنگاه با صد زیردستی
کنیزان ترا پائین پرستی .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پائین پرستی . [ پ َ رَ] (حامص مرکب ) اطاعت . بندگی . خدمتکاری :
بدرگاه خسرو خرامش کنم
بپائین پرستیش رامش کنم .