ولیجة. [ وَ ج َ ] (ع اِ) نهانی مرد و خاصه و برگزیده ٔ آن ، یا معتمدعلیه آن از غیر اهل وی . (منتهی الارب ).خاصه و بطانه ٔ تو از مردم ، کسی که بر او اعتماد داری از غیر اهل خود. (آنندراج ) (اقرب الموارد). دوست خالص . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ). ج ، ولائج . (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.