وقیعت . [ وَ ع َ ] (ع اِمص ) غیبت مردم . (از اقرب الموارد). || ملامت و عیب گویی از عقب مردم ، و غمازی . (غیاث اللغات از منتخب ): زبانها به وقیعت او در مجلس سلطان روان شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). اما اگر دعاوی دروغ که خصمان ایشان بر ایشان کنند از شتم صحابه و وقیعت امهات المؤمنین و مانند این ... لابد از آن تبری کنند. (نقض الفضائح ص 12). || (اِ) فتنه . || جنگی که میان دو تن روی دهد. رجوع به وقیعة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.